javahermarket

خروج ممنوع

ادبیات-شعر-داستان-خاطرات-زبان(انگلیسی و فرانسه)


اینم یه ماجرای مزاحم تلفنی دیگه،به نقل از داداش فهام


یکی از دوستام اسمش سهیله . یکی ازgfهاش که طبق عادت دختر خانوم های محترم شکاک بود گیر سه پیچ داده بود که تو با یکی دیگه ای .این خانوم محترم از هر راهی وارد میشد تا این رفیقمونو امتحان کنه .

توی یکی از این امتحان ها به دوستش شماره داده بود که دوست ما رو امتحان کنه.دختره بعد از این که کلی رفیق ما رو امتحان کردعاشقش شد.عشق تلفنی هم نوبره والا.بابا خدا خیار رو که ازت نگرفته...

رفیق ما با یه مورد واقعا عجیب مواجه بود.این خانوم انقدر کنه بود که حرف های من که خانمان سوزه هم تاثیری روش نداشت.

خلاصه ما مونده بودیم این کنه خان.به لطف ایشون خطشو عوض کرد.

واقعا که بعضی ها...

بازاریابی و کسب و کار اینترنتی
نویسنده: سارا ׀ تاریخ: شنبه 20 فروردين 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

این ماجرا برای دوستم اتفاق افتاده.

یه مزاحم تلفنی-اس ام اسی داشت که هی تک میزد و هی اس میداد.اس های عاشقانه،عارفانه،جوک و خلاصه هرچی که فکرشو بکنید.دوست من هم که خیلی دختر خوبیه،اصلأ جواب نمیداد.

یه بار یه اس بهش زد که بهتره دقیقأ خودش رو بنویسم :

چرا جواب نمیدی؟حداقل یه اس خالی بده،آها فهمیدم،حتمأ شاژ نداری.ببخشید که حرف ر توی کلمه شارژ جا افتاد!

 

آدم نمیدونه بخنده یا گریه کنه،بعد میگن چرا ما پیشرفت نمیکنیم!!!!!!!!!!!!!

بازاریابی و کسب و کار اینترنتی
نویسنده: سارا ׀ تاریخ: یک شنبه 7 فروردين 1385برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

این داستان رو یکی از همکاران وبلاگ نویس گذاشته.آدرس وبش رو آخر کار میذارم.

free student:

خب امروز می خوام از یکی از مزاحمت هایی که برای یه بنده خدا به وجود آوردم بگم.اشکالی نداره؟نه.خوبه . پس می گم.

یه روز تو ی تجمع 45نفریمونو که هر روز تو ی زنگ تفریح تشکیل می دادیم بودیم.تجمعی که با تشکیلش تن معاونمون به

لرزه در می اومد و البته میاد.

طبق معمول به حرف زدن مشغول بودیم.یک دفعه حسن 121 شماره که همشو خودش گرفته بود آورد.البته لازم به ذکر که تو

جمع ما همه این کاره اند.تا اونجایی که تو وبلاگم روش های مخ زنی رو نوشتم.بگذریم.از بخت بد ما چشممون به یه شماره خورد که0912بود.جونیم دیگه طمع کردیم.شکر خوردیم.بر خلاف همیشه که زنگ میزدم.s دادم .با کلی ترفند وارد کار شدم.

یهو دیدم s داد ای کلک تو هم که این کاره ای . داییم بود.خیلی ضایع شدم.گوشیم تا 3 روز خاموش بود.

بله این سرنوشت یک طمعکار بدبخته.

 ببخشید جوون بودیم.غلط کردیم.تکرار نمی شه.تکرار شد دعوت اولیا بده.

http://www.hesambloaf.loxblog.com/

بازاریابی و کسب و کار اینترنتی
نویسنده: سارا ׀ تاریخ: یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تو این بخش میخوام چند نمونه از مزاحم تلفنی هایی که برای خودم یا اطرافیانم پیش اوده رو بذارم،بعضیهاشون جالبن و بعضیهاشون باعث تأسف!

شما هم اگه تجربه ای داری بگید تا به اسم خودتون توی وبلاگ قرار بدم.

این یکی از اوناست که باعث تأسفه.

گوشیم زنگ خورد.یه شماره نا آشنا بود، جواب دادم ،چیزی نگفت.بعد از چند بار دیگه،حرف زد.صدای یه پسر بچه 10-11 ساله بود.گفت افتخار آشنایی میدی؟گفتم: بابته؟گفت:میخوام باهات آشنا بشم.گفتم برو بچه،اینجا مهد کودک نیست،برو به بزرگترت بگو واست شماره بگیره.

گفت:نه،تورو خدا قطع نکن،من دوم راهنمایی هستم!میخوام باهات دوست بشم!

منم به دروغ بهش گفتم:برو بچه ،بچه من از تو بزرگتره.من جای مادرتم،برو با هم قد خودت بپر.

گفت:نه،چه عیبی داره،دوست من کلاس پنجمه،با یه دختر 17 ساله دوسته!

گفتم:دوست تو غلط کرد با اون دختر 17 ساله،تو هنوز بچه ای،از الان میخوای تو این خطها باشی تا کی؟بذار بری دبیرستان،بعد .پاشو برو به درس و مشقت برس،مگه مامانت خونه نیست؟

گفت:نه،همه رفتن مسافرت(ایام عید بود)،من تنها هستم،شبها هم با دوستام میرم توی باغ،قلیون میکشیم و...،دوست دارم تو هم باهام بیای!

واقعأ ناراحت شده بودم،خیلی اعصابم خورد شد که چرا یه بچه 12 ساله،باید بره سراغ اینجورکارا،از 12 سالگی تا کی؟

بهش گفتم:برو به کارات برس،دخترایی که به سن تو میخورن،الان 7-8 سالشونه،بذار بزرگتر بشین بعد.

چندین بار دیگه زنگ زد و smsعاشقانه فرستاد!!!!!

دوباره جواب دادم و گفتم :شماره منو از کجا آوردی؟گفت:روی یه کارت ویزیت دیدم و به امید اینکه یه دختر باشه،زنگ زدم!گفتم اون کارت ویزیت مال داداشمه و این خط هم مال اونه.

با کمال پررویی گفت:اشکالی نداره،هروقت خواستی خط رو بدی دست اون،به من خبر بده که زنگ نزنم!

قطع کردم و دیگه جوابشو ندادم.ولی همش به این فکر میکردم که ،اگه بجای من یه دختر بچه همسن خودش بود،چی میشد؟که چرا بعضی پدرو مادرها،انقدر بیفکر هستن که یه بچه به این سن رو تو خونه تنها میذارن و...

واقعأ چرا؟!!!!!!!!

بازاریابی و کسب و کار اینترنتی
نویسنده: سارا ׀ تاریخ: یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , mftoch.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com